ماجرای سریال مجموعه‌ای از داستان‌های واقعی و دراماتیک را روایت می‌کند که حول درگیری‌های شدید بین افراد و گروه‌های مختلف شکل گرفته است. در فصل‌های مختلف، شاهد کشمکش‌های میان شخصیت‌های برجسته‌ای خواهیم بود که زندگی و کارشان تحت تأثیر این خصومت‌ها قرار گرفته است و ...

وقتی آرتور به جنگلی پا می گذارد که به محلی برای خودکشی شناخته می شود، با مردی ژاپنی آشنا می شود که راهش را گم کرده است. هر دوی آن ها در حین تلاش برای یافتن راه خروج از جنگل، درباره زندگی خود فکر می کنند.

پس از تصادفی سخت، جان کالاهان به قدرت شفابخش هنر پی می‌برد. او امیدوار است که دستان صدمه دیده‌اش به او یاری کشیدن کارتن‌هایی کمیک و گاه بحث برانگیز را بدهد تا کمی از درد روحی‌اش کم کند.

یک بازاریاب شرکت فروشنده گاز طبیعی با همکارش برای گرفتن حق امتیاز حقاری وارد یک شهر روستایی کوچک می شوند، بدون آنکه بدانند سرنوشت چه تقدیری برای آنها رقم زده و با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد…

 «فارستر» (کانري)، نويسنده اي که پس از بردن جايزه ي پوليتسر در چند دهه ي قبل ديگر کتابي ننوشته، و «جمال» (براون)، پسري شانزده ساله که اشتياقي نهفته براي نوشتن دارد، در دنياي خود زندگي مي کنند. «جمال» روزي از سر اتفاق با «فارستر» آشنا مي شود. اين دو، پس از آشنايي اوليه، يک ديگر را به نوشتن تشويق مي کنند و به رغم تفاوت سن و پايگاه طبقاتي شان، با هم رفيق مي شوند.